Download complete video now!

بیا که شق کردم

0 views
0%

سکس خانوادگی

ماجرا این بود که قرار بود روز جمعه واسه مهسا تولد بگیریم و همه دوستا و هم کلاسی ها رو دعوت کنیم دوستای مهسا ودوستای خودم همه دختر و پسرا دور هم جمع کنیم و یه پارتی بگیریم مامانم هم قبول کرد بلاخره روز پارتی فرا رسید منم دوس دخترمو آوردم در فکر این بودم که همه سرگرم مهمونی هستن من دوس دخترمو ببرم اتاق یه خورده حال کنم باهاش از بین دوستام یه نفر به اسم سعید که آدم هیزی بود هم اومد اون همیشه عاشق دخترای گوشتی تپل بود خودشم میگفت دنبال یه دختر گوشتی میگردم تا باهاش دوس شم الهام هم همین خصوصیاتو داشت ولی من نمیدونستم که سعید به آبجی من چشم داره چن باری میومد خونمون سعید با من خیلی راحت بود ابجی منم از اون دخترا نیست که بخواد تا یه نفر بیاد چادر کنه ابجیم تو خونه معمولا یه تاپ یا لباس بندی میپوشه یکی دوبار که سعید اومده بود ابجیم واسمون شربت آورده بود سعید اونو دید روز تولد مهسا همش دنبال الهام میگشت الهام هم رفته بود آآرایشگاه وقتی اومد خیلی جیگر شده بود قربونش برم بعد رفت لباسشو عوض کرد یه دکلته مشکی پوشید که خیلی بهش میومد مهمونی داشت به خوبی پیش میرفت تا این که من دوس دخترمو بردم اتاق یه خورده حال کردیم باهم دوستای الهام و مهسا همه تقریبا خوشگل بودن داشتن میرقصیدن منم رفتم باهاشون رقصیدم با ابجیمو دوست دخترم اواخر مهمونی بود که یکی از دوستام مشروب آوررد با هم خوردیم مشروب که خوردیم من حشری شدم دلم میخواست دوست دخترمو جر بدم تو مراسم سعید هم داشت با دوتا ابجیم ها لاس میزدو میخندید که من متوجه شدم الهامو ازش دور کردم تو رقص هم همش میرفت با مهسا الهام میرقصید من حواسم بیشتر رو دوست دخترم بود داشتم باهاش میحرفیدم که چشمم یه دفه افتاد به سعید که به الهام داشت شماره میداد بعد دستشو گذاشت رو کمرش تا با هم برقصن که من رفتم جلو سعیدو جدا کردم سعید هم با یه لبخند گفت که ابجی مهربونی داری منم گفتم اره مامانم داشت از مهمونا پذیرایی میکرد بعد مهسا منو صدا زد کارم داشت من دیگه رفتم تو حیاط به مهسا کمک کنم تا لامپ های تزینی که روشن نمیشد رو روشن کنم یه نیم ساعتی بیرون بودم این که یکی از لامپ ها اتصالی بود منم گفتم فاز متر دارم الان میرم میارم بینم برق داره یا نه فازمتر تو اتاقم بود

کون تپل سفید

وارد سالن شدم دیدم الهام نیست رفتم به سمت اتاق دیدم در اتاقم بسته درو وا کردم ای وای دیدم سعید رو تختم نشته الهام هم رو پاهاش نشسته بود تا منو دید از رو پاش بلند شد من گفتم داشتی چه غلطی میکردی که اومد طرفم الهام گفت ترو خدا به مامان چیزی نگو عصبانی نشو سعید هم خشکش زده بود اومدم یقه سعیدو گرفتم که بزنمش یه دفعه الهام گفت جون مامان اینکارو نکن الان همه میفهمن من از سعید خوشم میاد قبلا هم دیدمش پسر خوبیه خودم گفتم بیایم اینجا با هم حرف بزنیم به قرآن کار بدی نکردیم تو رو خدا به کسی چیزی نگو اینو گفت من عصابم خورد بود اومدم بیرون درو بستم سعیدو ل دادم از اتاق بیرون دیگه داشت مهمونی تموم میشد تا اینکه من برای سکس با دوست دخترم اونو بردم اتاقم سعید منو دید که با دوست دخترم رفتم اتاق فوران رفت دنبال الهام با الهام اومد اتاقم.الهام گفت میخوای با دوست دخترت رابطه برقرار کنی ؟؟منم گفتم مگه فضولی سعید اینجا چه غلطی میکنه گم شو بیرون یه خورده با دوست دخترم حال کردم واسم ساک زد تا بعد یه 20 دقیقه رفتم بیرون تو حیاط که برم دستشویی تو حیاط یه انباری زیر زمینی داریم که پنجره کوچکی داره دیدم تو انباری صدا میاد همیشه قبلن صدا میومد میرفتم میدیدم که گربه اومده تو انباری این بار هم فک کردم گربه اومده ولی دیدم صدا اه اوه میاد رفتم جلوی پنجره دیدم سعید نتونست خودشو کنترل کنه ساپورت آبجیمو داده پایین یه کون تپل سفید بیرون اومده دکلته ابجیم بازه سینه های نرمش بیرون تکون تکون میخوره پستونش سیخ شده سعید هم داره از پشت میکنه اونو هر چن لحظه ای هم سینه هاشو میگیره حسابی داشت تلمبه میزد هر دو در حال حال کردن که برای اولین بار بود دیدم ابجیم با این سرو وضع کیرم با دیدن این منظره دوباره شق شد داشتم همین طوری میدیدم که سعید بلاخره دختر گوشتی که میخواست پیدا کرد با یه هرص و وله میکرد که نگو بعد سینه هاشو میخورد لیس میزد ابجیم

سکس کردم نه کس

دیگه کاملا لخت شده بود وبعد واسش ساک زد تا ابش بیاد سعید میگفت ابمو میخوری ؟الهام هم میگفت نه بریز رو زمین خوشم نمیاد سعید هم هی میگفت جوون چه کونی داری بعد کوس ابجیمو میمالید لای کوسشو دید گفت حیف که پرده داری وگرنه از کوس یه چیز دیگه ست ابجیم براش ساک زد تا آبش اومد ریخت رو زمین اونوقت دیدم دارن کم کم لباس میپوشن مهسا همش تو سالن منو صدا میکرد منم رفتم بعد از جشن مامانم رفت آشپز خونه با مهسا که ظرفو ظروف رو بشوره منم با دوست دخترم رفتم بیرون تا برسونمش خونه تو راه همش فکرم خراب بود که چرا آبجیم این طوری شده تا این که رسیدم خونه بعد از اینکه دوست دخترمو رسوندم ابجیم تازه از حموم اومده بود بیرون یه سوتین سفید سکسی پوشیده بود با شلوار کوتاه دیدمش گفتم به به خوش گذشت؟؟اونم یه خورده شک کرد گفت چی ؟؟ مهمونی ؟؟اره خوب بود که رفت تو اتاقش منم رفتم یواش بهش گفتم تو اتاق من با سعید چه گو داشتی میخوردی خجالت نمیکشی 21 سالته اونوقت با یه پسر هم سن سال من دوس شدی بهم گفت نخییر دوس چیه کی گفته من دوست شدم؟؟ منم گفتم اهه تو انباری پس داشتی چیکار میکردی ؟ اونم با کمال پرویی گفت سکس کردم باهاش که چی من باید به تو جواب بدم؟؟اعجب پس جنده هم بودی ما نمیدونستیم خلاصه خیلی باهم بحث کردیم تا دیروز شنبه اومد گفت یه وقت به مامان چیزی نگی هرچی بخوای انجام میدم من فقط با سعید سکس کردم نه کس دیگه منم از این فرصت استفاده کردم چه طور سعید ابجی منو بکنه اونوقت خودم نه منم گفتم منم میخوام اونم گفت فک میکردم این حرفو بزنی باشه قبوله اونوقت شنبه کع مهسا امتحان داشت رفت بیرون منم الهامو صدا کردم گفتم بیا که شق شدم اونم کم نزاشتو حسابی بهم حال داد پستان تپلشو از تاپش اوردم بیرون این قدر حال میداد نرم لطیف پستونش از پستون دوست دخترم بزرگ تر بود زود منو ارضا کرد منم حال کردم

کیرشو گذاشت دهنم کون مامانی کیر تو کون آب کیر تو کون کس تپل قهوه ای کس خیس و نمناک کیر لا کون سوراخ لیسی پستون ناز پستون کیر شق کن کس پف کرده منو بکن چیز تو کس مامانی مامان کس میده کس سفید مامانی کیر پسر ,کس مادر مامانی حشری,پسر کیری از هر طرف کیر کیر سواری کس خواهر ,کیر برادر

From:
Date: September 25, 2019