0 views
حدودا هر روز عصر با هم قرار میذاشتن و میرفتن بیرون. یک بار اصرار کردن که من هم باهاشون برم. اون شب ساناز یک تیپ فوق سکسی زده بود. یک شلوار جین کشی رنگ روشن و یک تاپ تنگ مشکی کوتاه که برجستگی سینههاش مشخص بود و نافش و قسمتی از شکمش دیده میشد. همراه با یک مانتوی جلو باز و یک شال سفید که بود و نبودش روی سرش فرقی نداشت. چاک کُسش توی شلوار خیلی جذبش، کاملا مشخص بود و انگار شورت هم نپوشیده بود. اون شب به هیچ وجه نمیتونستم به رونها و چاک کُس ساناز و ناف سکسیش، نگاه نکنم
هم زمان من رو یاد هنرپیشههای پورن میانداخت و اندام لُختش رو تو حالات مختلف تصور میکردم. از اون شب به بعد فهمیدم که ساناز همیشه تیپهای سکسی و عطرهای خوشبو و تحریک کننده میزنه. هیچ پسری نمیتونست به ساناز نگاه نکنه. من هم بر سر یک دوراهی گیر کرده بودم. هم از دیدن اندام و تیپ سکسی خواهرم لذت میبردم و هم عذاب وجدان داشتم که چرا همچین نگاهی به خواهرم دارم
شاید همین تیپ زدنها، آرشام رو مجاب کرده بود که با ساناز ور بره و ساناز میترسید که جلوش بایسته. اما موقعی که آرشام چند لحظه دستش رو روی کُس ساناز نگه داشت، از لبخندهای ساناز مشخص بود که هیچ ناراحتی و اعتراضی نداره!
Date: November 30, 2021