Download complete video now!

آلت تناسلی زن را دیدم بصورت زنده واقعا بهترین بود

0 views
0%

کس مست

یک روز گفت می خواهم شما را دعوت کنم در همین روز های نزدیک گفت شما می پذیرید من گفتم در صورت کار نداشته باشم به کمال میل می پذیرم. اولین زنگ او امد من چون شماره اش را نداشتم جواب ندادم فکر کردم که شماره کدام نفر دیگر است. روز بعد که مرا دید گفت من به شما زنگ زدم مگر شما جواب نه دادید معذرت خواهی کردم به شماره اش را گرفتم که اگر دفعه بعد زنگ بزند به شماره ان را جواب بدهم دوشب بعد در اطاق خود مصروف مطالعه بودم که زنگ او امد از من دعوت به صرف نان شب کرد من قبلا نان شب را خورده بودم چون در ان موقع رمضان بود به ایشان گفتم که من قبلا نان خورده ام گفت بیا دوباره با هم نوش جان می کنیم چون دفعه اول بود که از طرف دختر در طول عمر خود دعوت شده بودم گفت خوب همن حالا می آیم گفت ساعت 10 شب بیا من حیران شدم که حالا ساعت 7 بچه است چرا ساعت 10 شب من بیایم خلص ساعت 10 شب در محل ملاقات رفتم مایکو را دیدم که خود را بسیار آراسته و بسیار زیاد زیبا شده بعد از احوال پرسی مایکو گفت که به ارزان ترین رستورانت می رویم من گفت چشم هر کجا که شما مایل باشید. رفتیم به رستوران در ان جا ایشان غذای ژاپنی که بنام تمپوره را فرمایش دادن برعلاوه ان بیر هم من گفتم که من مسلمان هستم نمی خورم من اب میوه نوشیدم. دست های خود را بالای ران ان گذاشته بودم کدام عکس العمل نشان نمی داد بلاخره بعد از صرف طعام ساعت 11:30 بجه شب بود از رستوران بیرون آمدیم. حدودی 20 دقیقه پیاده گردی کردیم که دوباره گفت میخواهم که یک رستوران دیگر برویم در رستوران دوم دوباره مایکو بیر نوش جان کرد و کمی چشم هایش خمار شده بود.

ار لب هایش بوسه

رستوران در طبقه پاین بود در راه زینه گفتم باید شما را کمک کنم که از زینه به آسانی بالا شوید ممانعت کرد ساعت 12:20 بود من به فکر کشور خودمان از مایکو خواهش کردم که برو خانه که ناوقت شده فردا دوباره 8 بجه وظیفه می ایی کم خواب نشوی مایکو خاموش بود در جریان یک فکر در کله ام گشت بیا جرات کن به بهانه خداحافظی رویش را ببوس این کار را کردم دیدم عکس العمل نشان نداد دوباره دیدم که به طرف خانه خود نرفت گفت میروم دوباره از مایکو سوال کردم که چند کیلوگرام وزن داری او گفت من نمی دانم من گفتم که یک دفعه من چک کنم دستم را به دور کمرش حلقه کردم وی را بلند کردم بابلند کردن از لب هایش بوس گرفته بوسه به یک لب چوشی پرخاطره تبدیل شد Hن لب چوشی به مدت یک یا دو دقیقه در راه عام صورت گرفت من و مایکو هر دو بخود شده بودیم مایکو مرا هل داد. من عاجل ازش معذرت خواستم که نکند که از من شکایت نکند ار پولیس دوبار ازش خداحافظی کردم ار لب هایش بوسه گرفتم. حالا او مرا محکم گرفته هر چه می گفتم که برو که فردا وظیفه ات ناوقت نشود هیچ اعتنا نمی کرد گفت من شما را تا یک قسمت رهنمایی می کنم که خوابگاه را گم نکند خوب من هم قبول کردم در بین راه دو یا سه بار باهم لب چوشی فوق العاده کردیم بلاخره گفتم که ساعت 1:30 بجه شب است برو که خانه ناوقت می شود در اثنا او گفت درست است با هم یک لب چوشی 5 دقیقه ای کردیم در این جریان من انزال شدم چون دفعه اول بود که من این کار را کرده بودم مایکو بی حال شده بود خود را در بغل من انداخته بود بعد گفتم که حالا برو که ناوقت شده در حدود 2 بجه شب بود او گفت بیا که برویم نزدیکی یک معبد بودایی. من نمی دانستم که مطلب آن چی است.

آلت تناسلی زن

در ان جا که رفتیم الت تناسلی من را ساک زد دوباره شخ شد استاده او را کوس کردم چون دفعه اول من بود من زود دوباره انزال شدم او ارضا نشده بود از من خواهش کرد که بریم هوتل بگیریم یک بار دیگر با هم عمل جنسی کنیم من گفتم هوتل نمی گیرم بیا که برویم که در اطاق من او موافقت کرد باهم در اطاق خوابگاه او زیاد می ترسید مبادا دانشجویان دیگر او را ببیند من گفتم که حالا همه خواب هستند وقتی که داخل اطاق شدیم برای اولین بار قشنگ ترین زیباترین اندام سینه و آلت تناسلی زن را دیدم بصورت زنده واقعا بهترین بود بسیار زیاد هر دو ما هیجانی بودیم هر دو ما خود را در اغوش همدیگر انداختیم تا توانیستیم از همدیگر را بوسیدیم چون من دو دفعه انزال شده بودم آلت من خواب بود مایکو شروع به ساک زد کردن به گذاشتن دهن خود به الت تناسلی من شخ شد شروع کردم به تلمبه کردن بسیار زیاد کیف کرد در ان موقع می گفتم کاش برای همیش همین شب باشد او هم ارضا شد من هم ساعت سه نیم شب بود که در اغوش من خوابید من زیاد به تشویش بودم چی قسم حالا تا خانه اش او را برسانم خانه اش یک ساعت راه بود فردا من حسابی کار داشتم در این موقع بود که ساعت من زنگ زد به سحری او هم از خواب بیدار شد و رفت من هم رهنمایی کردم او دیدم که حالت اش بهتر است میتواند که برود تا خانه او را رها کردم بعد از ان 7-8 دفعه با هم سکس داشتیم از اینکه من از آنجا کوچ کردم و آپارتمان من زیاد دور بود و او هم زیاد مصروف بود نمی شد که باهم قرار ملاقات بگذارم.

کیرشو گذاشت دهنم کون مامانی کیر تو کون آب کیر تو کون کس تپل قهوه ای کس خیس و نمناک کیر لا کون سوراخ لیسی پستون ناز پستون کیر شق کن کس پف کرده منو بکن چیز تو کس مامانی مامان کس میده کس سفید مامانی کیر پسر ,کس مادر مامانی حشری,پسر کیری از هر طرف کیر کیر سواری کس خواهر ,کیر برادر

From:
Date: September 21, 2019