Download complete video now!

تف زدن در کوس همسرم

0 views
0%

همون اولش چسبیده بود

یه عمو داشتم که یه دهسالی از بابام بزرگتر بود ، تو ورامین کوره پزخونه داشت تیلیاردر اند میلیاردر بود ولی تا بخوای گدا ، حالا به اونش کار نداریم ، این عموم یه ویلا داشت تو کردان کرج آقا دراندشت که زن و شوهر پیری توش سرایداری می کردن ، عموم با اینکه خسیس بود ولی به اون دوتا می رسید ، زیور شاید پنجاه سالش بود و حشمت شوهرش هفتاد بالا داشت ، عموم گاهی یه مقدار خواربار می خرید میداد دست من که یه ماشین کرایه کنم ببرم واسه زیور و حشمت ، راستی قضیه مدبوط میشه به سال ۵۷ یعنی همون سال انقلاب و من اونموقع شونزده هیفده سالم بود ، آره داشتم می گفتم ، یه ماشین کرایه کردم و جنسارو بردم کردان دادم به حشمت و خواستم برگردم که زیور گفت الان دیگه دیروقته بذار فردا برو ، به حشمت هم گفت برو از تلفنخونه زنگ بزن به حاجی بگو اصغر فردا میاد که بره به ننه باباش بگه نگران نشن ، راستی زیور قابله هم بود و گاهی زنهای محل واسه زایمون می فرستادن پی اون ، حشمت یه موتور داشت که باهاش اینور و اونور می رفت زیورم ترکش سوار می کرد ، اونشب حشمت سرحال نبود شکمش درد می کرد و ناله می کرد خودش می گفت فتقشه ، یه ساعتی که از غروب آفتاب گذشت یکی در زد و زیور رفت در رو باز کرد ، وقتی برگشت حشمت گفت کی بود ؟

ببین چه پروپاچه ایی دارم

حسن بود می گفت زن حاج قربون دردشه برم سروقتش ، حشمت گفت حسن خودش کجا رفت ؟ زیور گفت رفت خونه خودش گفت امشب خونه قربون مهمون بوده و وقتی زنش دردش گرفته گفته من دارم میرم خونه سر راه به زیور زن حشمت میگم بیاد ، حشمت گفت اصغر من مریضم تو پاشو برو با موتور زیور رو برسون و بعدشم برشگردون ، منم گفتم باشه ، زیور بقچه لوازمشو برداشت و راه افتادیم تو جاده ، زیور از همون اولش چسبیده بود به من و صدای نفسهای داغش هر دقیقه بالاتر می رفت ، پستوناشم هی بهم فشار میداد ، دیگه تاریک تاریک شده بود و بهم گفت اصغر جون نیگر دار و منم نیگر داشتم ، وسط تابستون بود و هوا حسابی گرم بود ، از تاریکی هیچ کجا معلوم نبود ،نیگر داشتم و زیور پیاده شد و گفت زیور گفت اصغر ببین چه پروپاچه ایی دارم و منم مات نیگاش می کردم

با یه دسمالی خودشو تمیز کرد

زیور بقچشو باز کرد و یه شمد از توش درآورد و پهنش کرد کنار جاده که مگسم توش پر نمی زد و بعد دامنشو زد بالا و شورتشو در آورد و دراز کشید و گفت اصغر جون بیا ببین چه کوس چاقی دارم ، می خوای بکنی ؟ منم چون عزیز خانم رو بارها کرده بودم صاحب تجربه بودم و تیز شلوارمو در آوردم و رفتم رو زیور ، زیور چنون آخ و اوخی می کرد که و ، الحق کوسش از کوس عزیز خانم بهتر و گرمتر و چاقتر بود ، تو یکساعت سه دفعه کردمش و بعد زیور با یه دسمالی خودشو تمیز کرد و سوار شدیم رفتیم خونه قربون که زیور به کارش برسه .

کیرشو گذاشت دهنم کون مامانی کیر تو کون آب کیر تو کون کس تپل قهوه ای کس خیس و نمناک کیر لا کون سوراخ لیسی پستون ناز پستون کیر شق کن کس پف کرده منو بکن چیز تو کس مامانی مامان کس میده کس سفید مامانی کیر پسر ,کس مادر مامانی حشری,پسر کیری از هر طرف کیر کیر سواری کس خواهر ,کیر برادر

From:
Date: December 29, 2019