جنده نذری
قرار بود علی و فاحشههاش سرشون پایین باشه و هیچکاری نکنن که بقیه تحریک بشن. قرار بود حقالعمل وزارت اطلاعات و سپاه و نهاد رهبری داده بشه تا اجازه فعالیت داشته باشیم.
پیشکشهای فاحشهخونه مدرن ما مشخص بود، زن و گاهی هم مرد! قرار نبود جز جندهبازی کار دیگهای کنیم.
وارد حسینیه شدم. مردم عزاداری میکردن و من باید برای ارائه فاحشههام به منظور لذت بردن بیشتر حجةالاسلام برای دستبوسی خدمتشون میرسیدم!
باهاش دست دادم. دستاش مثل دستهای آسترین زنهای فاحشه خونه مدرن نرم و پنبهای بود. زیر گوشم گفت:« اجازه بدید من نماز جماعت رو به جا بیارم. به اون قسمت هم میرسیم.»
من تو صف اول جا گرفتم. خم و راست شدن بی منطق پشت سر حاج آقا تموم شد.
ناهار همونطور که از بوش معلوم بود قیمه بود. ازم پرسید:« برای بچهها هم ببرید! تعدادشون رو بگید بگم براشون بیارن!»
مرتیکه فکر میکرد اینجوری و انقدر ساده میتونه از من حرف بکشه. گفتم:« ۵ نفریم.»
دستی به ریشش کشید و تسبیحش رو تو دستش جابجا کرد و گفت:« درسته که تعداد رو بهم درست نمیگید اما برای همه منجمله خودم سواله که چرا انقدر تعدادشون کمه؟ تو که انقدر خوب میتونی از زن مطلقهای مثل فاطمه چنان لعبتی بسازی که حتی ترک زایمان شکمش هم انسان را به سمت آیه فتبارکالله سوق بدهد، چرا تعداد رو بیشتر نمیکنید؟»
فاطی رو میگفت. همون که از ناخنکار بودن تو آرایشگاه خانم امجدی رسوندمش به زن صیغهای حاجی مرعشی.
گفتم:« شما وارد یه فروشگاه مثل فروشگاههای زنجیرهای خودتون بشید و بین ده نوع برند یک روغن انتخاب کنید. این راحتتره یا اینکه وارد یه مغازه لوکس بشید و بین دو تا از بهترینها یکی رو انتخاب کنید؟»
سینههاشونو بمالن و با عشوه آه کشیدن
« معلومه انتخاب بین دوتا راحتتره. مخصوصاً اون دوتا روغنی که واقعاً غذای آدم رو چرب میکنن! مثل موردهایی که شما دارید»
گفتم:« البته ما اجازه نمیدیم شما روغن بخرید و زحمت غذا رو بکشید. شما انتخاب میکنید و ما براتون تهیه میکنیم. حالا این بار چی میل دارید و کجا تحویل بدیم بهتون؟ یا اینکه منت میذارید و به مطبخ ما میاید؟»
« من و باقری با هم این تصمیم رو گرفتیم و برای این مردم، فاحشههای تو رو نذر کردیم»
«متوجه منظورتون نمیشم. نذر؟!»
منظورش از «نذر برای مردم» تمایل به برهنه گرایی یواشکی یا نودیسم بود. میخواست مردم عادی تو کوچه و خیابون قسمتهایی از بدن فاحشههای مدرن رو ببینن و فاحشهها هم اجازه بدن یواشکی دستمالی بشن. بعدش باید برای این آقایون تعریف میکردن چطور مورد دستمالی قرار گرفتن. قسمت دومش کار خاصی نبود. کافی بود سینههاشونو بمالن و با عشوه حرف بزنن. کافی بود حشری بودن ذاتیشون رو با مالیدن کسشون و صدای آه کشیدن بروز بدن.دخترها تو بیان سکسشون عالی بودن.حتی منم با شنیدن بعضی خاطراتشون شق میکردم.
فاحشهای کیرمو ساک بزنه
اونوقت ممکن بود یکیشونو با خودم تو اتاق ببرم تا کیرمو ساک بزنه وباهاش همون کاری رو کنم که با یکی از مردها کرده.
قسمت اولش سخت بود! اینکه کجا رو برای این کار انتخاب کنیم و از اون مهمتر با چه روانشناسیای دخترها رو طوری وارد بطن جامعه و مجاب به این کار کنم که حس تجاوز بهشون دست نده. هیچی خطرناکتر از فاحشهای نیست که احساس کنه برای ولی نعمت و صاحبکارش بیارزشه…
با کوهی از مسئولیت سکسی و فانتزیهای عجیب از حسینیه خارج شدم. گوشیم رو نگاه کردم. یه پیغام از شادی داشتم. شادی برای مأموریت خاصی به مشهد رفته بود. هم برای تحلیل باکرههای فاحشهخونههای علنی مربوط به دولت و هم به دلایل امنیتی مربوط به فاحشگی مدرن. شادی از فاحشههایی بود که فقط برای پیغام بردن مناسب بود. پیغامش رو باز کردم. یه عکس بود. روی رون پاش اول اسم من رو با خون نوشته بود
کس ناز آسیایی
پارگی با شاه کیر حشرش زده بالا فاحشه خوش شانس التماس واسه کیر مامانی حشری با پسر کوچولوش ماساژ کیری کیر استوار , یوگا میلف حشری ,رستوران کون گنده,کیر سواری کس داغ, میلف پرستار ,ممه گنده ,حشری تینیجر ,کس ناز , بردگی از کس و کون ,سکس خشن
عاشق کیر ,هول همسایه ,کون ,میلف ,مامانی مامانی حشری ,پسر ناز سکس خانوادگی ,نا پدری ,دختر حشری سکس با ددی محجبه ,کیر سواری سکس خانوادگی ,مامانی ,میلف ,پسر هول تینیجر ,سکس اول کردن از کون ,کون خوش کیر کون دادن ,بی اف حشری آب پاشی با کس ,کیر مالی سکس پارتی ,کس داغ شاه کیر ,کس تینیجر کس ژرمن ,ارگاسم ورونیکا,عاشق کون دادن میلف,حشری,ساحل,سکس شاه کس ,تینیجر پورن استار ,شاه کس تینیجر ,کیر خور ,حشری ممه گنده ,سکس خانوادگی پورن استار ,استخر ,کیر خور آماتور ,ساحل ,حول ,کس لخت کس گنده ,خود ارضایی ,ساحل کس پیر ,ساحل ,شاه کیر ساحل ,کس لیسی ,سکس ساحلی سکس پارتی ,کس تایلندی ,کیر پارتی