Download complete video now!

خواهر برادر سکسی حشری ,به هم حال میدن

0 views
0%

کل وزنمو دادم رو کیرم

عکسایی که میفرستاد دیوونم میکرد. چه کوسی داشت لعنتی. تپل و خوشگل. خیلی هم زود خیس میشد. یه فیلم فرستاد انگشتشو میبرد لای کوسش و میکرد توش واقعا دیوونه کننده بود. ممه هاش خیییلی نرم بودن و کونشم قشنگ و خوش فرم بود. خلاصه چند روز و شب همینجور با سکس چت گذشت تا اینکه یه روز بهم گفت ایمیلی که به توییتر داده ایمیل خودش نیست و میترسه اکانتش بگا بره. بهش گفتم یه ایمیل بساز اونو بده گفت بلد نیست. منم یکی از ایمیلامو دادم بهش گفتم اینو وارد کن. وقتی وارد کرد به ایمیلم یه پیام اومد برای تایید. روش کلیک کردم و وارد اکانتش شدم اما صداشو در نیاوردم تا فردا. همه چی خوب بود. دایرکتش کاملا خلوت و فقط به من پیام میداد و پیامارو هم بعد هر بار مکالمه حذف میکرد تا شوهرش یهو متوجه نشه.
همون روز یهو چیزی دیدم که باورم نشد. سحر رفته بود دایرکت یه پسر و شروع به لاس زدن کردن. البته معلوم بود اولین باره که میره دایرکتش چون سن و اسم رو تازه میپرسیدن. هم سن بودن. یکم از همدیگه تعریف کردن و گل گفتن و گل شنفتن. منم از عصبانیت تصمیم گرفته بودم کات کنم باهاش.
همینکه حرفاشون تموم شد بهش پیام دادم سحر؟ گفت جانم؟ گفتم دیگه بهم پیام نده و رابطه ما اینجا تمومه تو لیاقت نداری.
کلی التماس کرد و گریه و اما مرغ منم یه پا داشت. تا شب ۱۰ – ۲۰ تا پیام داد و عذرخواهی کرد و قسم خورد دیگه تکرار نمیکنه و منظوری نداشته. از اونجایی که افسردگی هم داشت و قرص میخورد میدونستم چه حالی داره الان. خلاصه شب شد و باهاش کمی حرف زدم و گفتم میبخشمت به شرطی که تکرار نکنی. گفت باشه و گفت فردا میام پیشت به بهونه دکتر. حرفشو جدی نگرفتم گفتم یه زن نمیتونه شوهر و بچشو ول کنه سوار اتوبوس شه ۴۰۰ کیلومتر بیاد اما همینکه این حرفو زد واسم ارزش داشت. خوابیدم صبح با صدای پیامش بیدار شدم. نوشته بود کجایی؟ نوشتم خونه. نوشت من تو راهم

یکم بخور. یکم ساک زد

باورم نمیشد. چقد دیوونه ای تو. واقعا داشت میومد. هوا تقریبا تاریک شده بود که رفتم ترمینال. همینکه رسیدم پیام دادم کجایی؟ نوشت رسیدیم ترمینال کنار ایستگاه تاکسی ام. رفتم اونجا دیدم یه زنه سرش تو گوشیه. یهو یاد شالش افتادم که حاشیه ی قرمز داشت و قبلا تو یکی از عکساش دیده بودم. رفتم از پشت سرش و گفتم سحر؟ برگشت یهو بغلم کرد. یه دور ترمینالو زدیم و یکم حرف زدیم. بعد گفت باید الان بره دکتر. گفتم منم بیام؟ گفت آره دیگه. یه دربست گرفتیم و جفتمون نشستیم عقب. تو راه دستمو انداختم گردنش و از زیر یقه اش بردم تو و ممه هاشو یکم مالوندم. چقد نرم بود خدا. از پنبه هم نرمتر. فشارش میدادم ولی صداش درنمیومد. دستمو آوردم بیرون و بردم تو شلوارش. شرتش خیس شده بود. بردم تو شرتش چه چوچولی داشت. انگشتام خیس شدن آوردم بیرون و بردم تو دهنم. خندش گرفت. زیپ شلوارمو باز کردم و کیرمو دادم دستش و یکم مالوند. راننده تاکسی هم که یه مرد میانسال بود متوجه شده بود و اخم کرده بود اما ما کارمونو میکردیم. خلاصه بعد کلی مالش رسیدیم مقصد و پیاده شدیم و رفتیم مطبو پیدا کردیم. سوار آسانسور که شدیم سحر یه نگا کرد که دوربین نباشه و یهو خواست ازم لب بگیره که نذاشتم و گفتم دوربین مخفی میشه یهو نمیبینیم. وارد مطب شدیم نوبت گرفتیم و نشستیم جایی که کسی نمیدید. فقط یه پیرمرده کنارمون نشسته بود که همش تو دلمون فحشش میدادیم که برو دیگه لعنتی. نوبتش شد و پاشد رفت. همین که رفت سحر با دوتا دستش صورتمو گرفت و لباشو گذاشت رو لبام و طوری میخورد انگار گرسنه ست و لبام سیرش میکنه. منم فقط لبامو آورده بودم جلو تا بخوره. نزدیک نیم ساعت اونجا فقط لب بازی کردیم ما. وقتی صدا میومد سریع جمع و جور میشدیم و دوباره شروع میکردیم. نوبتش شد و رفت دکتر و اومد رفتیم بیرون. گفتم بیا تو این کوچه ها یکم قدم بزنیم. کوچه های خلوتی بودن. همینطور که ممه هاش تو دستم بود راه میرفتیم و حرف میزدیم. جفتمون حشری بودیم. بعضی جاها که زیادی خلوت بود لبامونو میدادیم به هم و راه میرفتیم. تا اینکه رسیدیم به یه کوچه که داخلش یه کوچه ی خییلی باریک بود که دو نفر به زور کنار هم جا میشدن. یهو سحر دستمو گرفت گفت بیا اینجا. رفتیم داخلش. انقد تاریک بود که چشم چشمو نمیدید. لبامونو گذاشتیم رو هم و عین وحشیا شروع به خوردن کردیم. همزمان زیپ شلوارمو دادم پایین و اونم شلوارشو کمی داد پایین و لب میخوردیم. کیرمو دادم دستش و دستمو گذاشتم رو کوسش و لبامون رو هم. گفتم بشین. نشست و کیرمو کرد تو دهنش. صدای ملچ ملوچ کیر خوردنش میومد و داشتم دیوونه میشدم. چندتا تلمبه زدم تو دهنش. پاشد پشت کرد بهم خم شد گفت بکن توش. گفتم اینجا نمیشه بیخیال بریم. کشید بالا و رفتیم. یه اسنپ گرفتم و بردمش تا نزدیکیای خونه خواهرش و اونجا هم کلی میمالیدیم و لب و ممه تا اینکه رسیدیم. نمیتونستیم از هم دل بکنیم اما چاره نبود. ساعت ۱۰ شده بود. رفت خونه خواهرش و من برگشتم. شب با هم حرف زدیم و واسه فرداشم قرار گذاشتیم. با برادرش که دانشجو بود اومده بود بیرون و منم اومده بودم. هنوز پیداشون نکرده بودم و دنبالش میگشتم که یهو حس کردم یکی یه دست زد به کونم و یه تنه زد بهم. نگا کردم دیدم سحره. برادرش اون صحنه رو دید و همینجوری که داشتن میرفتن برگشت نگام کرد اما بیخیال شد. منم افتادم دنبالشون. یه ساعت اینا دورادور کنارشون بودم تا اینکه داداشش رفت دستشویی و سحر اومد پیشم. گفت پسرخالم مکان داره بهش گفتم گفت طبقه دوم مغازش انباره که تمیزه بدک نیست. گفتم به پسرخالت گفتی میخوای سکس کنی؟:// گفت نه گفتم واسه دوستم میخوام. گفتم اکی ساعت چند؟ گفت ساعت ۱۰ صبح فردا.

کیرمو کردم تو کوسش و خوابیدم روش

اومدم و شب قول و قرارو گذاشتیم. فردا ساعت ده و نیم رفتم آدرسی که داده بود و مغازه رو دیدم. سحر داخل مغازه بود و با پسرخالش حرف میزد. بهم پیام داد که یکم باید منتظر بمونیم. گفتم چرا؟ گفت جریان اینه که فروشنده یه دختره که داریم هی بهش زنگ میزنیم که نیاد اما گوشیشو جواب نمیده. احتمالا اون بیاد. واسه همین باید بمونیم بیاد و بهش بگیم برو عصر بیا. خلاصه کلی منتظر شدیم آخرش دختره اومد اما گفت نمیتونم برم عصر بیام و نشست تو مغازه. هرکار کردن نرفت. اون روز یکم حالگیری شدیم. سحر اومد بیرون و یکم با هم حرف زدیم و گفتم بیخیال دیگه چاره نیست. به رفیقم پیام دادم مکان داری؟ گفت آره گفتم حلش کن واسه من فقط فردا رو وقت دارم. با کلی منت و من من کنان قبول کرد. گفت فردا هماهنگ میکنیم. به سحر گفتم گفت باشه حله. فرداش رفتم کلیدو از دوستم گرفتم و آدرس خونه رو دقیق بهم گفت. رفتم خونه رو پیدا کردم و یه بررسی کردم به سحر پیام دادم. یکم طول کشید سحر بیاد و آدرسو پیدا کنه چون اینترنت گوشیش نقشه رو لود نمیکرد. خلاصه پیداش کرد و رفتیم تو خونه. یه تخت دو نفره تو اتاق بود. نشستیم رو تخت. روسری و مانتوشو درآورد با یه تیشرت خوشگل و شلوار نشست و شروع به لب گرفتن کرد. دراز کشیدم روش و دیگه با خیال راحت لباشو میخوردم. چه لبایی خدای من. سحر از منم حشری تر بود. چشماشو بسته بود و فقط میخورد. دستمو بردم سمت ممه هاش و از رو تیشرت میمالیدم و لب میخوردم. یهو اومدم کنار و گرفتم از لبه های شلوارش و درش آوردم. چه شرت خوشگلی. سیاه توری خیلی خوشگل. اونو هم درآوردم و دستمو گذاشتم رو کوسش و دوباره لب. سوراخش تنگ بود. یه انگشتمو کردم تو ولی حس میکردم دومی دیگه به این راحتی نره. یکم که گذشت کوسش شلتر شد و انگشت دومو کردم تو و یکم عقب جلو کردم. تیشرتشو درآورد و سوتینشو همینطور. منم شلوارمو درآوردم و شرت هم نداشتم. گفتم دراز بکش. دراز کشید و کیرمو دادم دهنش. یکم که خورد فشار دادم بیشتر رفت تو. یه عوق زد اما قبلا تو سکس چت ها گفته بودم که سکس خشن دوس دارم. اونم گفته بود که سکس خشن و کثیف دوست داره و حتی دوس داره جیش منو بخوره. خلاصه کیرمو تا ته کردم تو گلوش و درآوردم. دوباره گفتم دهنتو باز کن. اینبار خشن تر کردم تو دهنش و بیشتر فشار دادم. وقتی آوردم بیرون یکم شوکه شده بود. گفت الاغ. گفتم با کی بودی؟ دوباره خوابیدم رو سرش و کیرمو تا ته کردم تو حلقش و اینبار بیشتر موندم تا نتونه نفس بکشه و بعد چند ثانیه درآوردم. گفت بسه. گفتم اونو من تعیین میکنم کی بسه. بخواب. خیلی سختش بود. دوباره دراز کشید و خوابیدم رو سرش. اینبار کل وزنمو دادم رو کیرم و پاهام از تخت فاصله گرفت و کیرم تو حلقش بود. چند ثانیه موندم و اومدم بالا اینبار دیدم اشکش یکم اومده بود. گفت خر. گفتم با کی بودی؟ بخواب. یه سیلی بهش زدم و دوباره همون حرکت قبل که اینبار عوق زد و گفتم دیگه بسه. یه سیلی دیگه بهش زدم و اومدم پایین تخت وایسادم گفتم خودت یکم بخور. یکم ساک زد گفتم تخمام. رفت پایین تخمامو لیس زد. گفتم دراز بکش رو تخت. نشستم رو سرش و کونمو گذاشتم رو دهنش و قشنگ کونمو میلیسید. زبونشو رو سوراخم تکون میداد ‌و واقعا حال میداد کثافت.رفتم منم کمی کوسشو لیسیدم و گفتم پاهارو بده بالا. کیرمو کردم تو کوسش و خوابیدم روش و لبامو خورد. یعنی قشنگ میتونم بگم دمای داخل کوسش ۵۰ درجه بود. با اینکه کیر منم داغ بود اما اون تو داشت میسوخت. یکم تلمبه زدم گفتم بچرخ داگی بکنم. هرکار کردیم داگی نشد. قدمون به هم نخورد. گفتم من دراز میکشم تو بشین روم تلمبه بزن. وای که چه تلمبه ای. اه و اوه نازی رو راه انداخته بود و صدای شاپ و شوپ هم که نگم داشت دیوونم میکرد. گوشیو برداشتم یکم فیلم گرفتم. بالا پایین میشد رو کیرم. کیرم یهو دراومد از کوسش و با دست گرفت و دوباره کرد تو. این قسمتشو تو فیلم ۱۰۰ بار دیدم. عالی بود. دوباره درآوردم کیرم که کامل خیس شده بود کردم دهنش. حالت ۶۹ شدیم و من یکم کوسشو خوردم و دوباره انگشتمو کردم توش. یکی دوتا سه تا. چهارمین انگشتمو هم کردم توش. یهو یه فکر کثیف به ذهنم زد. کیرمو از دهنش درآوردم و نشستم کنارش. با یه دستم جلوی دهنشو گرفتم که جیغ نزنه و دست دیگمو میخواستم کامل بکنم تو کوسش. ۴ انگشت به زور رفته بود. انگشت شستمو هم کردم تو اما فقط نوک انگشتام تو بود و کامل نرفته بود دستم. فهمید میخوام چیکار کنم گفت نه نه توروخدا. دستمو گذاشتم رو دهنش و اونیکی دستمو فشار دادم. خدای من چه حالی میداد. جیغ میزد اما من حالیم نبود. میگفت جر میخورم معلوم میشه. میگفتم نه تحمل کن. انقد فشار دادم که دیگه چیزی نمونده بود بره تو. خودشم کم مونده بود گریه کنه. حس کردم اگه یکم دیگه فشار بدم پاره میشه دیگه دستمو درآوردم. فحشم داد. دهنشو دوباره گاییدم و آبمو ریختم رو ممه هاش. با دستمال تمیز کردیم و لباس پوشیدیم نشستیم رو تخت. نیم ساعت فقط ازم لب گرفت و پا شدیم اومدیم. فرداش برگشت شهرشون. ازش پرسیدم شوهرت نفهمید؟ گفت نه اتفاقا گفت چقد تنگ شدی؟

کیرشو گذاشت دهنم کون مامانی کیر تو کون آب کیر تو کون کس تپل قهوه ای کس خیس و نمناک کیر لا کون سوراخ لیسی پستون ناز پستون کیر شق کن کس پف کرده منو بکن چیز تو کس مامانی مامان کس میده کس سفید مامانی کیر پسر ,کس مادر مامانی حشری,پسر کیری از هر طرف کیر کیر سواری کس خواهر ,کیر برادر

From:
Date: March 8, 2024