Download complete video now!

سکس سنتی ایرانی

0 views
0%

ندباری پیام و زنگ واین حرفا ولی خب من باهاش حال نمیکردم! یه روز که رفتم خونه پسر عمه؛ “م” رو تو پله دیدم که داشت میومد پایین, به هم که رسیدیم نا خواسته یه لب ا

یه لب از هم گرفتیم… چند لحظه ای تو شک بودم و اونم رفتش. شب اونروز من قرار بود اونجا بخوابم,حدود ساعت 9 بود که “م” هم اومدش واسه شام اونجا. جاتون خالی شام رو خوردیم و تی وی و جای منو انداختن تو اتاقی که توش حمام داشت و پسر عمه با زن و بچه کوچیکش تو اتاق پشتی خوابیدن و “م” هم توی هال. اون شب عجیب خواب از سرم پریده بود ساعت از یک گذشته بود که دیدم در اتاق باز شدش, “م” بود!! لای در رو باز کرد و گفت بیداری؟ بخواب من میخواستم دستشویی برم خواستم ببینم تو بیداری یا نه, رفتش وموقع برگشت دوباره اتاق منو یه سرک کشید گفت چیه فکر کردی میخوام بیام اینجا؟! خلاصه دوباره رفتش بخوابه… یه ده دقه بعد در اتاق آروم باز شد و سرشو از لای در آورد و اومدش تو… منم به استقبالش پاشدم. یکم صحبت و خلاصه لب و کم کم لخت کردن, سینه های دو کیلویشو با زحمت درآوردم و خوردم و مالوندم واسش,شلوار تنگشم از پاش درآوردم و شرت و خلاصه کوس توپلشم دستی کشیدم. . . حسابی شهوتی شده بود ولی صداش در نمی اومد همونطوری به پشت دراز کشیده بود و هیچ کاری نمیکرد… القصه دوستان کوتاهش کنم آقا منم که دیگه هوس کرده بودم یه دل سیر بکنمش لخت شدم و کیییرمو که حسابی سفت و کلفت شده بود و آوردم سمت دهنش… نفهمیدم چی شد که احساس کردم دهنش قفل شده و تنش داشت میلرزید… بقول بهروز وثوق گفتی د لا مصب هر چه خورده بودیم پرید… کیرمو که دیده بود انگار اژدها دیده!!! حالا کیرم یخده گنده هست ولی این بیچاره انگار تا حالا دودول هم ندیده بود!!! هیچی دیگه من این وسط شروع کردم به آروم کردنش و این که چیزی نیستش و کاریت ندارم و از این حرفا… لباساشو تنش کردم و یکم که آروم شد گفتش ترسیدم که کیریت بره توم!!

هیچی اونو راهی هال کردم و با کیییر دل شکستم رفتیم زیز پتو… میدونم داستانش یخورده حالگیری بود,پوزش. ولی ایشالله واسه هیشکی پیش نیاد چه دختر چه پسر چون یا باید خودتو ارضاع کنی یا بخاطر طرفت کلی فشار رو تحمل کنی!

From:
Date: December 8, 2021