Download complete video now!

سکس گروهی ایرانی ,همسرم و دوستان

0 views
0%

جاي فشار دستهاي سنگينش درد ميكرد ، نمي تونستم بخوابم ، فكر اينكه ؛ چرا رفتم و چرا امروز من اين همه متفاوت بود ؟ خوابم را ربوده بود. گردنم و سينه هام ، باسنم و حتي ران پاي راستم درد ميكرد ، وحشيانه از من كام گرفت ، خيلي وحشيانه . در افكارم غوطه ور ميشوم و مرور ميكنم تا شايد اين حس حقارت فعلي را مهار كنم : امروز صبح حالم متفاوت بود ، ديگه كنترلي بر تمايلات جنسي نداشتم ، ديگه نميتونستم بي تفاوتي هاي همسرم را تحمل كنم.كاش امروز صبح هرگز بيدار نميشدم!!! حمام كردم و خودم رو مثل سالها قبل كه تازه عروس بودم و عاشق اراستم ! با ماشين خودم تا حد امكان از محله دور شدم ، ماشين را پارك كردم و ارام از ان فاصله گرفتم. اكنون هرزه اي بودم منتظر مشتري!!! … خودروها مدل به مدل ترمز كردند و حالم را جويا شدند ، بعضي با شعور و مودب و برخي سرشار از عقده هاي جنسي !! اري ، مانند من ، سرشار از ترس از سكس ، ترس از خواستن و غرق شدن در احساس لذت

هنوز با خودم كنار نيامده بودم، مي ترسيدم سوار شوم … صدايي خش دار و سنگين در گوشم پيچيد ؛ بچه اين ورا نيستي پري!!! نديدمت تا حالا، ولي خيالي نيس … در جلو را همزمان با نگاه سنگينش به اندامم باز كرد و من بي اختيار سوار شدم . موبايلش زنگ خورد و تا ٥ دقيقه اي كه رانندگي كرد صحبت كرد ، از نرخ ارز حواله اي گفت و ترخيص زير قيمت!!! و هر سه كلمه كه مي گفت حتما كلمه اي از سه كاف بي ادبانه در ان بود من اينجا چه ميكنم!!!؟ جلو خونه اي رفت رو پل و درب برقي رو باز كرد و موبايل رو انداخت كنار و … : جنده كوچولو پياده شو ، به كنج سعيد خوش اومدي اين را گفت و پياده شد و به سمت درب من امد و من كه مردد بودم از ترس سريع پياده شدم… داشتم فكر ميكردم قبل سوار شدن پري بودم و حالا جنده كوچولو!!! هنوز قدمي به سمت درب ورودي خانه نرفته بوديم كه دستش را روي باسنم احساس كردم، فشاري با غيظ! :ميكنمت پول هم خوب ميدم ، فقط بگو چشم من تا اومدم اناليز كنم كه چه كردم كه لباي درشت سعيد با سبيلاي نامرتبش رو لبام بود ، خدااااا ، چقدر بوي سيگار ميده، معاشقه نميكرد لبهام رو سمباده ميزد، روسري رو چنان از سرم كشيد كه داد زدم : خفه گفتم ، زن فقط مطيع لباسهام رو به همون شكل كند رو تخت پرتم كرد لخت شد !!! بدنش رد زخم هاي شديد چاقو داشت و پر مو بود توجهم به التش جمع شد ، يه الت عجيب با سري گنده و بدنه اي كه كج بود و گويي به سمت بالا شكستنش!! : اين رو نگاه نكن جنده بخورش كه هلاك زيات داره اين رو گفت و دو زانو نشست دو طرف سينه هام و دستش رو برد پشت سرم و التش رو وحشيانه فرو كرد در دهانم ميخوردم براش ولي لذتش اينجوري نبود، نوك سينه هام رو انقدر فشار ميداد و بعد كل سينم را چنگ ميزد كه انگار قصد نابوديشون رو داره … : حالا جنده پاها بالا سرشونه من، بدو كه ديره بابا هيچي نميگفتم ، فقط منتظر بودم تمام شه با تمام وجود فشار ميداد و تصاحبم ميكرد و هرجايي رو فشار ميداد، دستاش مثل اهن بود و من قاصدكي بدست باد

ريختم تو ابم رو يادگاري فقط توله از من گرفتن كار هر جنده اي نيس ولي تو تازه كاري خيلي خوب بود، قرص بخور تا سه روز حله سيگارش رو روشن كرد و رفت سمت لباساش مثل جنده ها پاشدم و دنبال لباسام ، شاهكار سعيد ارام از مهبلم سر ميخورد و پايين ميومد لباسام رو پوشيدم و اومدم بيام كه سعيد گفت : اين ٢٠٠ تا اينم شماره تا اين كس كم كاره بهم بزنگ

From:
Date: September 22, 2021