Download complete video now!

لیسیدن ممه های گنده و چاق حشری

0 views
0%

هم چند باری هم خودارضایی کردم

خواهرم بهم میگفت که از خدمت چه خبر ؟ 3 ماه خدمت که بودی خیلی از خاطرات خدمت میگفتی ، الان هیچی نمیگی؟!
چند روزی گذشت و من همش تو خونه بودم و همش تو خودم بودم و حتی شبها هم خواب نداشتم و خیلی کم میخابیدم و نمیتونستم کنار بیام .
با ادامه مشاجره خانواده پدرم و مادرم من تصمیم گرفتم که برم با خانواده پدرم زندگی کنم که هم یکم اونا آروم تر بشند و هم من بتونم بهتر اونا رو کنترل کنم که تصمیم احمقانه ای نگیرند
تو این فاصله هم رفتم یه کار پیدا کردم و از صاحب کارم یه مقدار پول جلو خاستم به بهانه های مختلف و رفتم یه دوربین با کیفیت اچ دی و دستگاه پی وی آر خریدم و تو پذیرایی نصب کردم ، حدود یک ماهی گذشت و من هیچ فیلم بدرد بخوری نتونستم برداشت کنم ، دیگه داشتم مایوس میشدم که یه فکری به سرم زد ، فهمیدم چرا مادرم اون مرد رو نمیاره خونه ، چون مترسید من سرزده برسم و بفهمم ، منم دوباره به مادرم گفتم دارم میرم یه مسافرت کاری با صاحب کارم و ناهار و شام رو میرفتم خونه پدرم و شب اونجا میخابیدم چون حافظه دستگاه روی حالت اچ دی کم بود من به مادرم گفتم که 2 روزه برمیگردم که زود کار رو انجام بده ،
واقعا من نمیدونستم که فیلم رو برای چکاری میخام بگیرم ، اون موقع فقط به این فکر کردم که ممکنه موقعی این صحبت باز بشه و مادرم بزنه زیرش و من نتونم حرفم رو ثابت کنم . کاملا مشخص بود که اگه بهش میگفتم گردن نمیگرفت و من رو میفرستاد پیش خانواده پدرم و بهانه هم داشت ، میگفت که خانواده پدرش این حرف رو گذاشتند دهنش که من رو خراب کنند و
بعد از دو روز من برگشتم خونه که باز هم کسی نبود دستگاه رو سریع از جاساز برداشتم و رفتم یجای دیگه چک کردم . متاسفانه و یا خوشبختانه من موفق شدم که یه فیلم 2 ساعت و 10 دقیقه ای از سکس مجدد مامان با اون آقا بگیرم .
هم خوشحال بودم چون موفق شدم مدرک بگیرم ، هم ناراحت چون مادرم داشت میداد .
حدود 2 ماهی خونه مادرم نرفتم و خونه پدری ماندم و تمام این دو ماه هرشب فیلم سکس ماردم رو نگاه میکردم ، اوایل برام خیلی سخت بود که فیلم لخت مادرم رو ببینم ولی از بس نشستم دیدم هم برام عادی شده بود و هم چند باری هم خودارضایی کردم با دیدن فیلم ،
یروز مادرم زنگ زد و گفت بیا خونه کار دارم باهات ، اونجا که رسیدم بهم گفت که میخاد ا پدرم جدا بشه و تصمیمش رو گرفته و خواهرم هم راضی هستش ، به من گفت تو چی میگی؟

مادرم فقط سکس باشه

من گفتم من حرفی نمیزنم چون فردا بدهکار کسی نباشم و زندگی خودته ، هر تصمیمی میخای بگیر ، گفت تو پیش کی میخای زندگی کنی؟
گفتم : اگه بیام پیش شما اونا اذیتتون میکنند و من نزدیک ازدواجم هست و خونه زندگی میخام ، ممکنه بابا لج کنه و خرج ازدواجم رو نده ، مادرم درک کرد و بهم گفت : فقط هفته ای سر به ما بزن ، فراموش نکنی ها
در اوج این مشاجره ها من هنوز به دیدن فیلم مامانم مشغول بودم و دیگه نسبت به مادرم تعصب نداشتم و خودم رو با این حرف ها که خوب اونم دل داره و . . . راضی میکردم
پدرم به هیچ عنوان طلاق مادرم رو نمیداد و هنوز مادرم درگیر دادگاه بود که یه فکری به ذهنم رسید : به خودم گفتم که پدرم که طلاق مادرم رو نمیده ، مادرم هم که از درد ناچاری و شهوت داره به غریبه میده و هر لحظه ممکنه پدرم بفهمه و تو دادگاه بر ضد مادرم استفاده کنه ، خودم هم با نا پدری نمیتونستم کنار بیام ، از بس سکس مادرم رو دیدم بشدت بهش حس پیدا کرده بودم ، به خودم گفتم بهترین موقع هستش ، چون مادرم به هیچ عنوان نمیتونه قبول نکنه ، از طرفی به نفعش هستش ، چون سکس با من بسیار امن تر بود تا سکس با غریبه ، و اگه دلیل جدایی پدر و مادرم فقط سکس باشه ، با برطرف شدندش دوباره با هم زندگی میکردند .
واقعا بیشتر از 100 بار رفتم خونه مادرم که بهش بگم ولی نتونستم زبونم با نمیشد
تو فیلم با مادرم راحت بودم ولی حضوری تپش قلب داشتم و زبونم بند میومد .
تصمیم گرفتم به خانه مادرم نقل مکان کنم که تو یه موقعیت حساس بهش بگم که مادرم خودش تماس گرفت و گفت : یه خاهشی کنم به مادرت نه نمیگی:؟ گفتم چرا خاهش؟!! شما دستور بدین مادر من انجام میدم که گفت : حداقل شب ها بیا پیش ما بخواب ، خونه ای که مرد توش نباشه مردم پشت سرمون حرف در میارند منم قبول کردم و رفتم شب خونه مادر که متوجه شدم خواهرم اون شب رفته خونه بابام بخوابه و نیستش .
به خودم گفتم این بهترین موقعیت هستش و اگه امشب نتونم دیگه نمیتونم انجام بدم ولی باز هم نتونستم دیگه داشتم از ضعیف بودن خودم عصبانی میشدم که یه فکری به زهنم اومد روی موبایلم فیلم رو اماده کردم و به مادرم گفتم من میرم پارک سر کوچه قدم بزنم دلم گرفته ، بیرون خونه که رفتم اف اف خونه رو زدم و به مامانم گفتم که روی گوشی من یه فیلم هستش لطفا ببین ، صدام بشدت میلرزید و همین چند کلمه رو چندبار تکرار کردم که بتونم درست تلفظ کنم که مادرم بفهمه . از خونه که رفتم بیرون دیگه نتونستم برگردم خونه ، چون دیگه مادرم میدونست که من میدونم ، اون کار اشتباه انجام داده بود ولی من داشتم از روبرو شدن با اون خجالت میکشیدم از طرفی موبایلم رو هم تو خونه گذاشته بودم که فیلم رو ببینه و نمیتونست با من تماس بگیره .
3 ماه خونه نرفتم ، البته چند روز بعد گوشی من رو خواهرم آورد دم مغازه محل کارم که فیلم از روش پاک شده بود که خود گواه بر دیده شدن توسط مامانم بود

مادر با فرزند پسرش درباره سکس حرف بزنه

نه خواهرم میگفت بیا خونه پیش ما بخواب نه مادرم دیگه رفت دادگاه دنبال شکایتش از پدرم
اوضاع آروم بود ولی یه جو خیلی سنگینی وجود داشت که هیچ کس توانایی شکستن اون رو نداشت
یروز ماردم پیام داد که تا کی میخای خونه نیایی؟ ، چه تصمیمی داری؟
هر دو نمیتونستیم رو در رو با هم حرف بزنیم و تقریبا 20 روزی با هم پیام بازی کردیم دقیقا مثل دوس دختر دوس پسرها ، البته اوایلش که نه ولی آخراش چون مادرم گرایش های فکری من رو فهمیده بود و من بخاطر سکسش سرزنشتش نکردم و بهش گفتم شاید منم بودم همین تمیم رو میگرفتم اون باهام صمیمی شده بود از طرفی هم دیگه متمعن شده بود که این فیلم دست پدرم نرسیده ف در کل خیلی داشت به من باج میداد تو پیام هاش ولی من نتونستم که بهش بگم که : مامانم من هم دلم میخاد ، هزاران بار سر زبونم اومد و تایپ کردم و ارسال نکردم که ماردم گفت بیست روز شد و تو نگفتی چه تصمیمی داری؟
منم نوشتم : من نمیدونم منظورت چیه ؟ نوشت : تو هیچ منظوری نداشتی و این فیلم رو تهیه کردی؟
منم مثل احمق ها نوشتم : خاستم مانع از جدایی تو از بابا بشم ، نخاستم بچه طلاق باشم و اون گفت : چرا اون روز که نظرت رو خاستم هیچی نگفتی؟
نوشتم : من به اینخاطر حرفی نزدم که میدونستم تو بخاطر سکس داری اذیت میشی و حق رو به تو داده بودم و
فردای آن روز مادرم گفت بیا خونه و منم با هر سختی بود رفتم
بعد از یک ساعت اته پته کردن زبونم کمی باز شد ، مادرم بارها گریه کرد و از زندگیش با پدرم ناله کرد و دیگه بیان کرد که تمام دلیلش همین موضوع سکس بود و براش خیلی سخت بوده که با غریبه سکس کنه و
من بهش گفتم مامان من کاری به این حرف ها ندارم و حرف من این نیست ، گفت چرا نمیگی چی میخای؟
چرا من رو اذیت میکنی؟
4 ماهه هر شب دارم گریه میکنم و از خودم میپرسم کاش مرده بودم و این سکس رو انجام نمیدادم و بچه م فیلم من رو نمیدید
در حالی که مادرم داشت با گریه این حرف ها رو میزد:(تو نمیدونی چقدر سخته یه مادر با فرزند پسرش درباره سکس حرف بزنه
تو نمیدونی
منم اصلا نفهمیدم که چطور شد این حرف رو بر زبان آوردم: هم نمیدونی برای یه پسر چقدر سخته که بگه عاشق مادرش شده
با گفتن این حرف من مادرم شکه شد و سکوت خونه رو گرفت جوری که صدای نفس هامون بلندرین صدای محیط بود
من بلند شدم که از خونه برم بیرون که مادرم گفت : کجا میری؟
گفتم : میرم قدم بزنم شاید حالم بهتر بشه که مادرم گفت من هم نمیتونم تو خونه بمونم و صبر کن که آماده بشم با هم بریم قدم بزنیم
از ساعت 9 شب یه روز سرد زمستانی تا نزدیک ساعت 3 صبح ما در حال قدم زدن بودیم و هیچ کدوم حرف نمیزدیم که یه مامور انتظامی جلومون رو گرفت و بعد اینکه مادرم توضیح داد که مشکل خانودگی داشتیم و پسرم از خونه زده بیرون و منم نگرانش بودم . . . . مامور بیخیال ما شد و گفت سریع برگردین خونه و ما هم گوش کردیم

کیرشو گذاشت دهنم کون مامانی کیر تو کون آب کیر تو کون کس تپل قهوه ای کس خیس و نمناک کیر لا کون سوراخ لیسی پستون ناز پستون کیر شق کن کس پف کرده منو بکن چیز تو کس مامانی مامان کس میده کس سفید مامانی کیر پسر ,کس مادر مامانی حشری,پسر کیری از هر طرف کیر کیر سواری کس خواهر ,کیر برادر

From:
Date: December 7, 2019