Download complete video now!

وقتی به همسر سابقت همچنان حال میدی

0 views
0%

اعتراف کردم که آره دوست دارم از اولین باری که دیدمت نسبت بهت حس داشتم،ولی در واقع این سینه های سکسی و خفنش،اون لبای خوشگل و قد بلندش و فکر سکس باهاش باعث شده بود این حرفارو بزنم…ظاهرا سرش شلوغ بودو گفت بعدا حالا در موردش حرف میزنیم منم گفتم اوکی فعلا ولی باز جواب داد فعلا عزیزم با یه قلب

شب که داشتم‌میرفتم خونه گفتم یه زنگ بهش بزنم،زنگ زدم جواب داد شروع کردم به صحبت کردن(من این موضوع رو میدوستم که روژین‌اوپنه دوس پسرش توی ۱۸ ۱۹ سالگیش ترتیبشو داده بود) ازش خواستم جمعه خودش زنگ بزنه به سحر و بیاد دور هم باشیم بیاد،اونم اوکی داد و خداحفظی کردیم…رسیدم خونه سحر حالش بهتر بود وقتی قیافشو دیدم حالم بهتر شد و استرسم کم شد که روژین‌هیچ صحبتی نکرده و نگفته که من بهش پیام دادم…جمعه رسید و روژینم اومد،خوشبختانه مامان سحر رفته بود خونه عمو سحر،سحرم از فرصت استفاده کردو یه دوست دیگش مونا رو هم گفت بیاد،مونا کلا شیطون پر حرف و پر انرژی بود منم اصلا تو نخش نبودم جمع شدیم ۱لیتر کُنیاک ۶۵٪ داشتم نشستم مزه و مخلفات دخترا آماده کردن،منم قلیونو مشروب رو آماده کردم نشستیم خیلی ملو پیک زدیم یکم که گرم شدیم سحر موزیک گذاشتو دخترا شروع کردن به رقصیدن،از اول ورود روژین من همش استرس داشتم همش قلبم بوم بوم میکرد اون ولی رفتار تابلویی انجام نمیداد مثل همیشه میخندید و فقط گاهی اوقات چشم تو چشم میشدیم یه لبخند ریزی میزد،سحر ازم خواست باهاش برقصم منم پا شدم یکمی با هم رقصیدیم،کلا موقع شادی اصلا مهم نبود که کی با کی میرقصه یعنی این تو خونواده هامونم مشکلی نداشت بارها شده بود من با دختر عموی سحر رقصیده بودم اصلا چیز بدی نمیدونستیم اینکارو حجابم اصلا اهمیتی واسمون نداره…
سحر نشست منو روژین شروع کردیم رقصیدن من که بلد نبودم اما اون تا میتونست دلبری میکرد یه تیشرت سفید تنگ یکمی یقه باز با یه جین آبی تنگ پوشیده بود و سینه هاش داشت منفجر میشد مطمئن بودم که این سینه های بزرگ بخاطر سوتین اسفنجی نیست چون وقتی میرقصید بالا پایین شدن سینه هاش کاملا مشخص بود.گاهی اوقان خط سینه هاشو میدیدم،موقع رقصیدن مدام چشمم به لبو سینه هاش بود دیدم خیلی دارم تابلو بازی در میارم گفتم بشینیم یکم دیگه بخوریم نشستم پیک ریختم سعی میکردم واسه سحرو مونا بیشتر بریزم که اونا کاملا مست بشن ۱ لیتر کنیاک ۶۵٪ واسه ۴ نفر اونم ۳تا دختر خیلی قوی و زیاد بود

وقتی مشروب تموم شد مونا که اولین نفر رفت تو دستشویی تگری میزد،سحرم مشخص بود سرش گیج‌ میره هی چشماشو میبست که حالش بهتر شه اما مطمئن بودم الان دنیا داره دور سرش میچرخه و روژینم خیلی نرمال نبود اما حالش بهتر از اون ۲تا بود منم بهتر از همه بودم اما مست بودم به روژین اشاره کردم که بریم تو آشپزخونه کناره پنجره سیگار بکشیم اونم پایه بود کلا هم قلیون میکشید سیگارم فقط وقتی میومد پیش ما با من میکشید

From:
Date: March 8, 2024