جنده رو کردم دهنش ام بستم

به دخترا کامنت میدادم برده میشم براشون یه دختره پیاممو سین کرد هجده سالش بود چشم و ابرو مشکی لاغر بهش گفتم برده میشم و پول میدم گفت بکن که نیستی؟ گفتم اصلا. گفت فردا فلان ساعت بیا کرج آقا من رفتم کرج ساعت ده شب گفت بیا فلان کوچه خیلی تاریک و ترسناک بود کوچه هارو رفتم تا رسیدم به پلاک اس ام اس داد دیدمت بیا بالا رفتم بالا آپارتمان معمولی بود طبقه ی اول دختره از چیزی که دیده بودم قد کوتاه تر بود و لاغر تر رفتیم تو اتاق گفت من تجربه نداشتم شروع کن خوابیدم زیر پاش گفتم کف پاتو بذار رو دهنم از دمپایی در آورد و گذاشت رو صورتم کف پاش بو میداد عرق داشت لیس میزدم انگشتاشو تو دهنم میکرد پاشو تو صورتم فشار میداد شرتشو در آورد یه گوله پشم تو کسش بود اومد رو دهنم کسشو از زیر پشمای زبرش میخوردم کسش عرق کرده بود حسابی وسط کس لیسی یهو زنگ زد دوس پسرش بهم گفت هیچی نگیا شروع کرد با پسره بحث کردن پسره میگفت من زنگ زدم چرا در حال مکالمه بودی چرا دیر جواب دادی چرا تصویری نگرفتی هی باهاش بحث میکرد منم ریده بودم به خودم فکر میکردم پسره الان میاد جرم میده کس پر پشمش تو دهن من بود و من میخوردم براش و برای پسره قسم آیه میخورد که فقط با اونه گوشیو قطع کرد و گفت این دوس پسرمه زندانه و بهم شک داره منم ریده بودم به خودم گفتم نیاد گفت نه بابا زندانه با کون نشست رو دهنم کونش نشسته بود بوی عرق میداد مو داشت کونش منم لیس میزدم و اون کیرمو میمالید بعد ده دقیقه زیر بوی گند کونش ارضا شدم و از دهنم بلند شد هفتصد دادم بهش و زدم بیرون و دیگه نرفتم